فرناس

می‌آمد از برج ویران مردی که خاکستری بود

فرناس

می‌آمد از برج ویران مردی که خاکستری بود

زمستان ها

 

زبس سروده غزل  در غم زمستان ها

چو قلب ها همه یخ بسته اند، دیوان ها

ز گیسوان  رهای توام، رهایی نیست

اگر رها شوم  از بندها  و زندان ها

به بسترم همه شب یاد زلف سرکش توست

چو التهاب که  در بستر بیابان ها

***

چگونه از تو نگویم تویی که چشمانت

نشانده لرزه بر اندام سست ایمان ها

چگونه از تو بگویم تویی که هرزه تری

زهرزه گردی بی هودۀ خیابان ها

***

تو عشق ؛ بی هُده و بی دلیل و پوچ تری

زمشت های گره کردۀ  مسلمانها !

 

نظرات 10 + ارسال نظر
ممدعلی 1387/11/07 ساعت 02:15 ب.ظ

ز گیسوان رهای توام، رهایی نیست

اگر رها شوم از بندها و زندان ها

اصلا از دست گیسوان تو رفتم زندان
افرین...

شیما 1387/11/07 ساعت 09:41 ب.ظ http://gunia.blogsky.com

برای اولین بار این شعر بسیار خوب است خصوصا:
چگونه از تو بگویم تویی که هرزه‌تری
ز هرزه‌گردی بیهوده‌ی خیابان‌ها

به به!
خیلی خوب بود، از جنون جاری شعرتان که بگذریم جسارت فوق العاده تان در بکارگیری مضامین، مفاهیم غیرمنتظره ای چون بیت پایانی غزلتان را آفریده که در نوع خود قابل تحسین است..
می روم پُست های پیشین وبلاگتان را بخوانم، آن ها هم اگر به قوت همین اثر پیش رو باشند لینکتان را الساعه اضافه می کنم..
همچنان موفق باشید...

لیلا 1387/11/08 ساعت 09:42 ب.ظ http://sokotetanhaye.blogfa.com

تو مطمئن باش اگر اون عشق خیلی هم داغون باشه به بعضی مشتها شرف داره!

مگس تسه تسه 1387/11/10 ساعت 08:15 ب.ظ http://hellbug.blogspot.com

خیلی خیلی قشنگ بود. یه دونه بیت متوسط هم نداشت. دمت گرم

Arman 1387/11/11 ساعت 01:15 ب.ظ

سلام
عموجمال وبلاگ قشنگی بود اگه میشه
آدرس ایمیلت رو به صورت ایمیل به من ارسال کن
آدرس ایمیل من ASAL@ARMAN.com

وحید 1387/11/12 ساعت 12:48 ق.ظ

نمی دونم چند بار دیگه باید اینو بخونم که احساس گناه ساده گذشتن از چنین شعر فوق العاده ای رو با خودم به دوش نکشم .

مونا 1387/11/13 ساعت 02:46 ب.ظ http://aadamak.blogfa.com

ز گیسوان رهای توام ، رهایی نیست...

این مصرع رو دوست داشتم.
پایدار باشید.

م ر ی م 1387/11/15 ساعت 06:42 ب.ظ http://gosast.blogsky.com/

تو عشق ؛ بی هُده و بی دلیل و پوچ تری

زمشت های گره کردۀ مسلمانها !

چه بیرحمانه راست است این بیت. چه بران حقیقتی است که تمامی ذراتم می شناسندش

سلام عزیزم

مهربانی کرد ی به وبلاگ من سر زدی..
دیدن کامنت شما برایم خیلی لذت بخش بود...
شعرهای زیبایت هم کسالت بیخوابی دیشب را از بین برد...بارها خواهم آمد برای لذتی مضاعف

خودت که خوب میدونی :دوستت دارم

با فروتنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد