تنها و بیروح و غریب و خسته و سردم گیرم به هرجایی از این تقویم برگردم سرما امانم را بریده کاش میشد، آه بیهوده این راه عبث را طی نمیکردم شاید که تاب طعنههایم را نیاوردی شاید که تاب گریههایت را نیاوردم بیهوده میگردم میان خاطراتم را من بیشتر از آنچه کم باشم کم آوردم |